دیکشنری
داستان آبیدیک
agricultural impleme
ægɹəkʌlt͡ʃəɹəl ɪmpləmi
فارسی
1
عمومی
::
الات كشاورزی، ادوات فلاحتی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AGREED UPON
AGREEMENT
AGREEMENT IN PRINCIPLE
AGREEMENT OF ARGUMENTS
AGREEMENT ON TRADE IN CIVIL AIRCRAFT
AGRESSION
AGRESTIC
AGRI BUSINESS DEVELOPMENT
AGRIBUSINESS
AGRICULTURAL
AGRICULTURAL BIG DATA
AGRICULTURAL BIOTECHNOLOGY
AGRICULTURAL ENTERPRISE SUITABILITY
AGRICULTURAL ENVIRONMENT
AGRICULTURAL EXTENSION
AGRICULTURAL IMPLEME
AGRICULTURAL LAND
AGRICULTURAL MACHINERY
AGRICULTURAL RELIEF
AGRICULTURAL TYRE
AGRICULTURAL WASTE
AGRICULTURALIST
AGRICULTURE
AGRICULTURE DEVELOPMENT
AGRICULTURE MINISTER
AGRICULTURIST
AGRIMONY
AGRIOLOGY
AGRIOT TREE
AGRO
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید